وای بچهها امشب توی روبیکا یه اتفاق عجیبی افتاد...
بگید کی پیام داد؟
یه پسربچهی ۱۲ ساله ...
نوشته بود :
سلام
خوبی؟
میگم مارال میشناسی؟
من کامیار کالافم.
۲سال پیش با هم کالاف میزدیم. بهش بگی میشناسه...
گفتم بله که میشناسم ..(مارال دختر معلم زبانم بود و بهش ریاضی درس میدادم یه مدت)
بعد اینا رو گفت:
Kami:
دوست سمیمیشی ؟
میتونم بهت اعتماد کنم ؟
🍓͜͡♥️Šåbã🧸🎈 و کلماٮ ٮاڡص مى ماٮٮد:
معلومه که میتونی
Kami:
قلبم داره به شدت میتپه از خوشحالییی
🍓͜͡♥️Šåbã🧸🎈 و کلماٮ ٮاڡص مى ماٮٮد:
خدای من🥲
خوشحالم که قلبت خوشحاله🙂😍🍕❤🥤
__________________________________________________________
Kami:
چیزی راجب من بهت گفته ؟
مرسییی
🍓͜͡♥️Šåbã🧸🎈 و کلماٮ ٮاڡص مى ماٮٮد:
یادمه که میگفت با یکی کالاف م زنه
ولی اسمت رو نگفته بود
Kami:
آخه خیلییی وقته دیگه نمیاد تو اکانتش
کامیار 🫠🥹
🍓͜͡♥️Šåbã🧸🎈 و کلماٮ ٮاڡص مى ماٮٮد:
آره اتفاقا منم نگرانش شده بودم
شاید با گوشی مامانشه
انگار موبایل نداره زیاد
Kami:
آره اکانتش رسونده ۱۵۰ دیگه انگار نه انگار
ممنونم ازت ...
از این که تونستم یکی از نزدیکانشو هم پیدا کنم هم خیلی خوشحالم ...
ممنون 😪🥹❤️
🍓͜͡♥️Šåbã🧸🎈 و کلماٮ ٮاڡص مى ماٮٮد:
دنبالش میگشتی؟
حتما اون هم نگران دوستش بوده
کلاس چندمیکامیار؟
Kami:
آره داشتم ۲ سال دنبالش میگشتم خوبب
شیشم
___________________________________
خدایا🥲🌠🌱
۲سال بوده داشته دنبالش میگشته ....
فسقلیها🥲💔🤝